برتراند آرتور ویلیام راسل ( 1872- 1970) فیلسوف رئالیست، عالم ریاضی و منطق دان برجسته ی انگلیسی در خانواده ای اشرافی و سیاست پیشه زاده شد. پدر بزرگ او، لرد جان راسل، نخست وزیر انگلیس بود. راسل درنوجوانی دست از مذهب کشید. مسئله ی اصلی او از آغاز این بود که نباید تصور شناخت را به جای شناخت گرفت. بعلاوه وی از یافتن قطعیت در امور تجربی و اجتماعی، بر خلاف عالم ریاضیت و منطق، نومید بود. وی در دانشگاه کیمیریج منطق و ریاضی و فلسفه و اخلاق خواند؛ و در سفری به آلمان با اصول اقتصاد سیاسی مارکیستی آشنا شد؛ و اولین اثر سیاسی خود، یعنی سوسیال دموکراسی آلمان (1) ( 1896)، را پس از آن نوشت. وی تا سال 1914، که به حزب کار گر پیوست، گرایش لیبرالی داشت؛ اما در جنگ جهانی اولی به دلیل داشتن گرایش های رادیکال از سمت استادی در دانشگاه کیمبریج بر کنار و به جرم فعالیت بر ضد جنگ 6 ماه زندانی شد. بعدها عقاید خاص او درباره ی دین و ازدواج در امریکا نیز مخالفت هایی بر ضد او برانگیخت. وی در سال 1920 به شوروی سفر کرد. محصول آن سفر کتاب عمل کرد نظریه ی بلشویسم(2) بود که درنقد گرایش های توتالیتر در آن کشور نوشته شده است. از نظر فلسفی، راسل در سال 1898 به رئالیسم و پوزیتیویسم و ماتریالیسم روی آورد. مهم ترین آثار او در فلسفه عبارت است از : تحلیل ذهن(3) ( 1921) ؛ تحلیل ماده(4) (1927) ؛ پژوهشی درباره ی معنا و حقیقت(5) (1940)؛ دانش انسان: حوزه و حدود آن(6) (1948) . آثار عمده ی او در زمینه ی جامعه و سیاست نیز این هاست: راه های آزادی: سوسیالیسم، آنارشیسم و سند یکالیسم(7) (1919) ؛ مذهب من (8) ( 1925) ؛ چرا مسیحی نیستم (9) ( 1927) ؛ آزادی و سازمان ، 1814- 1914(10) ( 1934) ؛ تاریخ فلسفه ی غرب(11) ( 1945)؛ امیدهای نو برای جهان درحال تغییر(12) ( 1951) ؛ و جامعه ی انسانی در اخلاق و سیاست(13) (1959) . (14) راسل پس از جنگ جهانی دوم به علت مبارزاتش با تسلیحات هسته ای در میان گروه های رادیکال شهرت فراوانی یافت. وی روحیه اش را لیبرال، آنارشیست، شکاک و الحادی می دانست. فلسفه ی سیاسی راسل آمیزه ای از گرایش های فکری لیبرال و رادیکال عمده ی قرن های هجدهم و نوزدهم است؛ و جریان هایی چون عقل گرایی عصر روشنگری، نظریه ی اصالت فایده ، پوزیتیویسم، عمل گرایی، فلسفه ستیزی عمل گرایی و برخی از مبانی نظریات سوسیالیستی را در هم آمیخته است. اما وی به طور کلی و برخلاف گرایش های سوسیالیستی اش، هوادار سرسخت دموکراسی و حاکمیت مردمی بود. به نظر اوحکومت هیچ اقلیتی رفاه و سعادت و امنیت اجتماعی عامه را تأمین نمی کند. جامعه و حکومت اشرافی توده ها را خوار می دارد؛ و آرمان های دموکراسی را نافرجام می گذارد. با این حال درک راسل از دموکراسی سیاسی بیش تر به نظریه لاک نزدیک بود تا به اندیشه ی روسو، یعنی دموکراسی را بیش تر به معنای حکومت محدود به قانون و حافظ حقوق فرد می پذیرفت تا به معنای حکومت اکثریت. به اعتقاد وی حکومت برای مردم برحکومت مردم برتری دارد، و دموکراسی حاکمیت مردمی است نه حکومت مردم. مردم می توانند شایسته ترین افراد را برای حکومت انتخاب کنند؛ و در ارزیابی و نقد اعمال و سیاست های حکومت و داوری
درباره ی آن ها نیز صلاحیت و توانایی دارند. بدین سان راسل تا اندازه ای هم به دموکراسی روسویی و اکثریتی نزدیک می شود. اما مردم وقتی صلاحیت ارزیابی اعمال حکومت را پیدا می کنند که آگاهی و آزادی کامل اندیشه و بیان داشته باشند؛ و این خود درگروه گسترش آموزش و پرورش عمومی است. به نظر راسل ، آزادی بیان و تشکیل انجمن، حتی اگر موجب بی نظمی وهرج و مرج شود، باز لازمه ی دموکراسی است؛ و سوء استفاده از آزادی به هر حال بهتر از سوء استفاده از قدرت است.
از سوی دیگر راسل، مانند روسو، میان دموکراسی و مالکیت خصوصی تضادی اساسی می دید؛ و از همین رو به نوعی سوسیالیسم گرایش داشت. به نظر راسل عقیده به قداست مالکیت خصوصی از بزرگ ترین موانع پیشرفت انسان بوده است؛ و منشأ مالکیت در دزدی و خشونت است. بنابراین تخریب نهاد مالکیت خصوصی لازمه ی دست یابی به جامعه ای بهتر است؛ البته راسل به هیچ روی مارکسیست نبود. به نظر او اندیشه های مارکس جزمی است و به پیدایش نظام های سیاسی مطلق گرا و خودکامه می انجامد. وی در مقال ماتریالیسم تاریخی مارکس ازعمل گرایی امریکایی دفاع می کرد. راسل همچنین این نظریه ی مارکسیستی را که دولت ابزار سلطه ی طبقاتی است نادرست می دانست. به نظر او دولت نهادی عمومی و سودمند و لازم برای هماهنگ سازی منافع طبقات جامعه است؛ و به همین علت ماندگار خواهد بود. با این حال، راسل حکومت را تنها یکی ازنهادهای لازم برای وضع قوانین اداره ی جامعه می دانست؛ و همین اندیشه اساس نظریه ی تکثر گرایانه ی او درباره ی دولت و سیاست است. به نظر وی، به جز حکومت، نهادها و اصناف و انجمن ها در ایجاد نظم اجتماعی و هماهنگ سازی منافع مردم مؤثرند؛ و مدیریت فروشگاه ها و کارخانه ها باید در دست اصناف و انجمن های مربوطه قرار گیرد تااز پیدایش دستگاه بوروکراسی متمرکز دولتی جلوگیری شود. وی بر آن بود که باید از بسط قدرت دولتی در جامعه جلوگیری کرد، زیرا حکومت شری است که تنها توجیه وجود آن جلوگیری از وقوع مصیبت های بزرگ تر است. بعلاوه درهمه ی گروه های حاکم تعایلی طبیعی به کسب قدرت بیش تر و خود کامگی وجود دارد؛ و تنها دموکراسی می تواند آن را مهار کند. وی به انقلاب نیز به همین دلیل بدبین بود، چون انقلاب را موجب بسط قدرت دولتی و به قدرت رسیدن اقلیتی خود کامه و خود پرست می دانست که از هر وسیله ای برای رسیدن به هدف استفاده می کند. از نظر وی ترس از دست دادن قدرت مهم ترین نگرانی گروه هایی است که از طریق انقلاب به قدرت می رسند؛ و چنین ترسی انگیزه ی اغلب اعمال آنان است. به نظر راسل ترس علت اصلی نفرت از دیگران و بدرفتاری است؛ و تنها در دراز مدت از طریق آموزش و پرورش می توان آن را از میان برد. درمقابل، عشق سرچشمه ی بهزیستی است. جنگ نیز ناشی از ترس است، زیرا واهمه از صدمه خوردن به امنیت ملی یا فقدان فضای حیاتی دولت ها را به دسته بندی و جنگ با یکدیگر می کشاند. به نظر او یکی از راه های پیش گیری از وقوع جنگ ها این بود که فدراسیونی جهانی، نه از دولت ها، بلکه از ملت ها تشکیل می شد.
به طور کلی راسل از نوعی سوسیالیسم دفاع می کرد، لیکن سوسیالیسم او محدود به دموکراسی و لیبرالیسم بود؛ به عبارت دیگر، وی دموکراسی را بسیار بیش از سوسیالیسم گرامی می داشت.

پی نوشت ها :

1. German Social Democracy.
2. The Practice and Theory of Bolshevism.
برتراند راسل، تحلیل ذهن، ترجمه ی منوچهر بزرگمهر، ( تهران، شرکت سهامی خوارزمی با همکاری فرانکلین، 1348) .
3. The Analysis of Matter.
برتراند راسل، تحلیل ذهن،ترجمه ی منوچهر بزرگمهر، ( تهران شرکت سهامی خوارزمی با همکاری فرانکین، 1348) .
4. The Analysis Of Matter.
5. An Inquiry into Meaning and Truth.
6. Human Knowledge: Its Scope and Limits.
7. Roads to Freedom: Socialims, Anarchism and Syndicalism.
8. What I Belive.
9. Why I am not a Christian, and other Essays.
برتراند راسل، چرا مسیحی نیستم، ترجمه ی روح الله عباسی، (تهران، روزبه، 1347) . ترجمه ی ب. ا. طاهری، (تهران، انتشارات گنجینه، 1354) . ترجمه ی عبدالعلی دستغیب، ( تهران، فرهنگ، 1351) .
10. Freedom and Organization. 1914- 1914.
برتراند راسل، آزادی و سازمان ، پژوهشی در بنیاد سوسیالیسم و لیبرالیسم، ترجمه ی علی رامین، ( تهران، امیر کبیر، 1357) .
11. A. History of Westem Philosophy: Its Connection with Political and Social Circumstances From the Earliest Times to the Present Day.
برتراند راسل، تاریخ فلسفه ی غرب، ترجمه ی نجف دریا بندری، ( تهران، کتاب های جیبی، 1348) ، 3ج.
12. New Hopes for a Changing World.
برتراند راسل، امیدهای نو، ترجمه ی علی شایگان ، ( تهران) .
13. Human Society in Ethics and Politics.
14. بعضی از آثار راسل که به زبان فارسی ترجمه شده اند به شرح ذیل است:
آیا بشر آینده ای هم دارد، ترجمه ی م. منصور، ( تهران، مروارید، 2535) ، اخلاق و سیاست در جامعه، ترجمه ی محمود حیدریان، ( تهران، بابک، 2535) ؛ تأثیر علم بر اجتماع، ترجمه ی مهدی افشار، ( تهران، زرین، 2535) ؛ جستارهای فلسفی، ترجمه ی میر شمس الدین ادیب سلطانی، ( تهران، امیر کبیر، 1363) ؛ جهان بینی علمی، ترجمه ی حسن منصور، ( تهران، دانشگاه تهران، 1351) ؛ قدرت، ترجمه ی نجف دریا بندری، ( تهران، خوارزمی، 1367) ؛ مسائل فلسفه، ترجمه ی منوچهر بزرگمهر، ( تهران، خوارزمی، 1347) .

منبع: بشیریه، حسین، ( 1376- 1378) ، تاریخ اندیشه های سیاسی در قرن بیستم، تهران، نشر نی، چاپ یازدهم 1391.